خواهر شهید برومند که همسر شهید علایی بود
در یک روز دو شهید سر فرازی که در منطقه شلمچه
بدرجع شهادت نایل آمده بودند در میان موجی ازجمعیت تشیع گردید
این دوشهید سرفراز برادر زن و شوهر خواهر بودند زادگاه شهیدعلایی
درروستای توابع بیله سوار و شهید برومند ساکن خود این شهر بود بعد از اتمام
تشیع جنازه ها قرار شد جنازه شهیدعلایی به زادگاهش و جنازه شهید برومند در
قبرستان وادی الرحمه این شهر دفن شود ..حال این خانم مانده بودخدایا در این دوراهه جاده
در کنار کدامین تابوت برود ایا با جنازه همسرش و یا آن دیگر جنازه که برادرش است..؟
اگر با جنازه برادرش همراهی کند جواب فرزندش که پدرش شهید شده و نیاز به مادر دارد و قرار بود همراه
جنازه پدر برود ..یا نه جنازه برادریکه مادرش را داغدار کرده بماند تسلی باشد..
هرچند هردو شهید چه دادماد و چه پسرش هر دو برایشان حکم فرزند داشت...
یک لحظه صدایش برآمد خدایا من به کدامین طرف بروم ..با کدامین جنازه ..
در نهایت این شیر زن تصمیم گرفت بهمراه جنازه همسر شهیدش براه افتاد
تا فرزند شهید که پدرش را از دست داده حس تنهایی نکند و لا اقل به
وجود مادر خوشحال و امید وار باشد .
یاد شیر زن کربلا حضرت زینب که بعنوان اسیر روانه شام می کردند
دلش نمی اومد از شهدا جدا شود .. و از طرفی نمی توانست اسراء را تنها بگذارد .
گفت خدایا چگونه دل بکنم از حسینم ..جا داشت این خانم بگوید خدایا
چگونه از سیف الدینم دل بکنم که هر دو از شیره یک مادر تغذیه کردیم ... می دونیم
برادر جایگاه بخصوصی در دل خواهر دارد .