سلام وخسته نباشي خدا قوت
از هستي خويش گذر بايد کرد
زين ديو لعين صرف نظر بايد کرد
گر طالب ديدار رخ محبوبي
از منزل بيگانه سفر بايد کرد
روييده گل شقايق از خاک شهيد
باريده پيام از لب پاک شهيد
با عطر صنوبران خونين شوييد
با دست خدا ،پيکر صد چاک شهيد
دلم از پونه ها سير است آقا
تمام باغ دلگير است آقا
کسي فانوس گلها را شکسته است
نمي آيي مگر ، دير است آقا
.سربند عقيده ام به سر مي بندم
شب را به گلوله سحر مي بندم
..هر لحظه به يک اشاره ي رهبرمان
بر محو ستمگران کمرمي بندم
در مناي عشق جان دادن خوش است
...................................غرق خون در مسجد افتادن خوش است
.................دادن سر بر سر پيمان دوست
...................................خون چکان بر نيزه استادن خوش است
...........عاشقان رفتند و چشم اشکباري ماند و من
.......................از غم بي حاصلي ها ، کوله باري ماند و من
...........يک بيابان تشنه لب روييد از هرم شهيد
...........................شرح داغ آفتاب بي مزاري ماند و من
هشدار ، که يار نااميدي نشوي
زنهار ، که غرقه در پليدي نشوي
رفتند حسينيان و گلگون کفنان
هشدار ، در اين عرصه ، يزيدي نشوي
کسي راز حيات او نداند گفتن
بايد که زبان به کام خود بنهفتن
هر چند ميان خون خود خفت ولي
سوگند ، که خون او نخواهد خفتن