سفارش تبلیغ
صبا ویژن
یاران عاشق
 
سردار شهید بابا ساعی

 

                                         نمایش تصویر در وضیعت عادی

 

پاسدار شهید  برادر بابا ساعی فرمانده ادوات ل31ع

سال 1361 بود قبل از اغاز عملیات مسلم ابن عقیل من به اتفاق 15 نفر از برادران سپاهی

تازه از ناحیه اردبیل اعزام شده بودیم سازماندهی لشگر اعلام کرد قراره یک واحدی بنام

واحد دوشگا تشکیل بدیم و شرایطش رو گفتند و ماهم با هم قبول کردیم آموزش بکارگیری این

قبضه که یک نوع اسلحه با کالیبر 60 که جدا" در بین نیروهای پیاده خیلی روحیه بخش بود

آماده بکارگیری برای اولین بار د راین عملیات شدیم ضمنا" همه قبضه های موجود از غنایم

بدست آمده از نیروهای بعثی تشکیل شده بود ...خلاصه من هم یکی از مسئول قبضه سیار که

بروی ماشین های وانت تویوتا سوار بود شدم ...عملیات در منطقه سومار واقع در غرب کشور

در منطقه ای که اشراف بر مندلی عراق و نفت شهر ایران  بود آغاز شد....خلاصه منطقه 

پیش بینی شده بتصرف در آمده و نیروهای ما در خط سلمان کشته و سان واپا مستقر گردید

فرمانده خط عملیاتی ما حمید باکری و فرمانده لشگر 31 مهدی باکری بود ....و همچنین

فرمانده ادوات دوشگا برادر پاسدار بابا ساعی از استان آذربایجان غربی ...............

بعد از استحکام خط و دفع پاتکهای دشمن بعثی ..قرار شد خط را به نیروهای 5 نصر

تحویل بدهیم خب این تغییر و تحول با موفقیت انجام شد و ما آخرین باز مانده از ل 31

 ع بودیم که خط را تحویل می دادیم .

باتفاق برادر شهید ساعی بر می گشتیم من نوجون بودم خیلی گوشم به صدای سوت

توپ و خمپاره عادت نکرده بود با شنیدن هر سوت خمپاره ای حتی خودی هم بود آماده

خیز رفتن بودم نا گهان برادر بابا ساعی گفت نترسید بیایید در پشت من قائم شوید

تا به شما ترکش خمپاره اثابت نکنه ......

خیلی آدم با اراده و جدی تو فرایض دینی بود ....در پادگان الله اکبراسلام اباد غرب

بودیم در یک هوای سرد زمستانی غرب کشور برادری تعریف می کرد گفت صبح

قبل از اذان دیدم برادر ساعی در بیرون (حوض ) داشت آب تنی می کرد .آخه می دونید آن زمان حمام های

سیار بود و خیلی ترافیک و نمیشد به آسانی رفت و آب تنی کردمگر اینکه از صبح اذان

می رفتی تو نوبت شاید چند ساعت طول می کشید نوبت شما برسه ... و ایشان راضی نبودن

با رفتن تو نوبت چون همه می شناختند نمی گذاشتند تو نوبت بمونه خودش هم عذاب وجدان

می کشید .... خدایا ما را از شهدای عزیزمون شرمنده و روسیاه نکن ....

روحش شاد

        

 


نوشته : قاسمی     |     () نظر