سلام

آنان كه خاك را به نظر كيميا كنند

آيا بود كه گوشه چشمي به ما كنند

ممنون كه ما رو قابل مي دوني

راستي!
بچه ها يي که با اروند رفتند هيچ وقت برنگشتند
هيچ فکر کرده اي آن طرف اروند به کجا مي رسد!
انجا کجاست که هر که مي رود توان برگشت ندارد؟
اين جريان جريان يک رود نيست
جريان تاريخ است
اروند سرخي اش را از فرات دارد
سرچشمه اش کربلاست
و مقصدش هم کربلا
جغرافياي زمان و مکان را رها کن
بچه ها را اروند باخود برده به سال 61 هجري
بايد دل به درياهاي سختي و رنج زد
بايد اروند اين امتحان را بگيريد و هر آنکه را دل به طوفان متلاطم آن سپرد و از هر چه غير يار بريد با خود بر فراسوي انچه به چشم مي توان ديد برد به سال 61 هجري در ميان کاروان قافله کربلا.
و تويي که بر کرانه اروند ايستاده اي
خوب زير پايت ر اببين ردپاي عشاق هنوز باقي است
اروند ممتحن بزرگي است.....
التماس دعا

****

سلام دوست عزيز

از حضورتون در جمع دوستان وبلاگ غروب شلمچه سپاسگزاريم

خوشحال خواهيم شد از شنيدن خاطرات جنگتان

وبلاگ غروب شلمچه هر پنچ شنبه به ياد شهدا به روز مي شه

با مطلبي از هويزه به روزيم

ياعلي

به نام حضرت دوست

خدايا ما را شرمنده شهدا مميران

در پناه حضرت دوست

بسم رب الشهدا والصديقين

سلام عليکم

سالروز عمليات کربلاي 4 گرامي باد

يا زهرا.س.

اگر امکانش هست از خودتان بيشتر بگوييد

دوست دارم بيشتر با هم آشنا شويم .

سلام

ممنون که اومدي

سربندهاي فراموش شده را گوش کردي؟

خيلي به درد صفحه ات ميخوره ...

سلام

اخ يادم اومد اون صداي الله الله....دعاي رزمندگانمون

همه بهم ميگفتن يعني خداي نكرده عمليات او رفته ؟!!!!

همه صداي و نفس ها رو تو سينه شون بند مي كردن و به شدت

آتش و رگبار ها و صداي كاليبرها در حال كار .......

بچه ترا خدا سرو صدا نكنيد شايد اميد به ادامه عمليات هنوز وجود دارد

همچنان به شدت آتش افزوده ميشه ...

غوا ص هاي ما تير ميخورند تو اب در جا مي مونند ..شايدم درجا نه به

زير اب ميروند.....صدايشان را همچنان تو سينه بند نگه مي دارن تا

روحيه بقيه افت نكنه و اميدوارانه به نبردشون ادامه بدن...و

خونشان جاري در اب اروند هيچ كس نمي بيند رنگ خونشان را

صداي اخ گفتن غواص ها رو كسي ديگه نمي شنود در ميان آن همه

حجم آتش توپ و تير و خمپاره....دودباروت جلوي ديد ها رو در دل شب

از همه گرفته است

همه مي گفتن خدايا يعني واقعا عملياتمون لو رفته ..؟

سالگرد 20 ساله گرامي باد

اي شهيد، اي كاش كبوتري بودم كه برسر مزارت مي‌نشستم و پرهاي خسته‌ام را بر غبار سنگ مزارت تبرك مي‌دادم.ا

ي شهيد، اي كاش گل سرخي بودم بر مزارت كه از عطر وجودت معطر مي‌شدم اي كاش شمعي بودم بر مزارت كه اشك وجودم را به پايت مي‌ريختم.

اي كاش غبار سنگ مزارت بودم كه سرمه چشم بيدار دلان مي گشتم.اي كاش گلابي بودم،

آبي بودم كه سنگ مزارت را نوازش مي‌كردم.اي كاش سنگ مزارت بودم كه تا قيامت در كنارت بودم.اما اي شهيد تو در دل من جاي داري .....اينها همه بهانه بود.

سلام
عرفه نزديکه
چه کاره اي ؟؟؟؟؟
همين ....

اگر وقت داشتي بيا قسمت سربندهاي فراموش شده را گوش کن .

سلام

كجايند مردان بي ادعا ...

موفق باشيد