à خدايا! اين چه حكمت است؟
و ما كه در پليدي و منجلاب زندگي روزمره جانوريمان غرقيم، بايد سوگوار و عزادار مردان و زنان و كودكاني باشيم كه در كربلا براي هميشه، شهادتشان و حضورشان را در تاريخ و در پيشگاه خدا و در پيشگاه آزادي به ثبت رساندهاند.
خدايا اين باز چه مظلوميتي بر خاندان حسين؟
اكنون شهيدان كارشان را به پايان رساندهاند. و ما شب شام غريبان ميگرييم، و پايانش را اعلام ميكنيم و ميبينيم چگونه در جامعه گريستن بر حسين (ع)، و عشق به حسين (ع)، با يزيد همدست و همداستانيم؟ او كه ميخواست اين داستان به پايان برسد.
اكنون شهيدان كارشان را به پايان بردهاند و خاموش رفتهاند، همهشان، هر كدامشان، نقش خويش را خوب بازي كردهاند. معلم، مؤذن، پير، جوان، بزرگ، كوچك، زن، خدمتكار، آقا، اشرافي و كودك، هر كدام به نمايندگي و بهعنوان نمونه و درسي به همه كودكان و به همه پيران و به همه زنان، و به همه بزرگان و به همه كوچكان! مردني به اين زيبايي و با اينهمه حيات را انتخاب كردهاند.
اينها دو كار كردند، اين شهيدان امروز دو كار كردند، از كودك حسين (ع) گرفته تا برادرش، و از خودش تا غلامش، و از آن قاري قرآن تا آن معلم اطفال كوفه، تا آن مؤذن، تا آن مرد خويشاوند يا بيگانه، و تا آن مرد اشرافي و بزرگ و باحيثيت در جامعه خود و تا آن مرد عاري از همه فخرهاي اجتماعي، همه برادرانه در برابر شهادت ايستادند تا به همه مردان، زنان، كودكان و همه پيران و جوانان هميشه تاريخ بياموزند كه بايد چگونه زندگي كنند ـ اگر ميتوانند ـ و چگونه بميرند ـ اگر نميتوانند.
اين شهيدان كار ديگري نيز كردند: شهادت دادند با خون خويش ـ نه با كلمه ـ شهادت دادند، در محكمه تاريخ انسان. هر كدام به نمايندگي صنف خودشان. شهادت دادند كه در نظام واحد حاكم بر تاريخ بشري ـ نظامي كه سياست را و اقتصاد را و مذهب را و هنر را، و فلسفه و انديشه را و احساس را و اخلاق را و بشريت را همه را ابزار دست ميكند تا انسانها را قرباني مطامع خود كند و از همه چيز پايگاهي براي حكومت ظلم و جور و جنايت بسازد ـ همه گروههاي مردم و همه ارزشهاي انساني محكوم شده است.
يك حاكم است بر همه تاريخ، يك ظالم است كه بر تاريخ حكومت ميكند، يك جلاد است كه شهيد ميكند و در طول تاريخ، فرزندان بسياري قرباني اين جلاد شدهاند، و زنان بسياري در زير تازيانههاي اين جلاد حاكم بر تاريخ، خاموش شدهاند، و به قيمت خونهاي بسيار، آخور آباد كردهاند و گرسنگيها و بردگيها و قتل عامهاي بسيار در تاريخ از زنان و كودكان شده است، از مردان و از قهرمانان و از غلامان و معلمان، در همه زمانها و همه نسلها.
و اكنون حسين (ع) با همه هستياش آمده است تا در محكمه تاريخ، در كنار فرات شهادت بدهد:
شهادت بدهد به سود همه مظلومان تاريخ.
شهادت بدهد به نفع محكومان اين جلاد حاكم بر تاريخ.
شهادت بدهد كه چگونه اين جلاد ضحاك، مغز جوانان را در طول تاريخ ميخورده است.با علي اكبر (ع) شهادت بدهد!
و شهادت بدهد كه در نظام جنايت و در نظامهاي جنايت چگونه قهرمانان ميمردند. با خودش شهادت بدهد!
شهادت مولي علي (ع) تسليت باد
دستم را بگير اي . . .
پروردگارا !!
بر محمد و آل او درود فرست و آبرويم را در ميان مردم حفظ فرما و ارزشم را با اظهار نياز، پيش مردم كم نكن تا به خاطر نيازم به سوي روزي خوارانت، دست نياز دراز كرده، از آفريدگان پستت عطا نطلبم در حالي بخشيدن و عدم بخشيدن تنها به دست توست.
معبودا !!
بر محمد و آل او درود فرست و مرا تندرستي براي انجام عبادتت عطا فرما و به واسطه زهدورزي نسبت به زرق و برق دنيا، مرا خاطري آسوده عنايت كن و مرا علمي به همراه عمل و وَرَعي به همراه اعتدال عطا فرما.
خداوندا !!
عاقبتم را به نعمت عفو خودت ختم به خير فرما
اميدم را در دريافت رحمتت تبديل و نااميدي مفرما.
راههاي رسيدن به خشنوديات را برايم هموار ساز و در تمام احوال، اعمالم را نيكو و شايسته گردان.
پروردگارا !!
بر محمد و آل او درود فرست و در اوقات غفلت با ياد خود بيدارم كن و در مهلت زودگذر دنيا مرا به بندگيات مشغول بدار و به واسطه محبت به تو، در راهي هموار و آسان قرار ده و خير كامل دنيا و آخرت را به من عطا فرما.
اي بخشنده !!
بر محمد و آل او درود فرست و ما را هم در دنيا و هم در آخرت حسنه عنايت فرما و به حق رحمتت از عذاب جهنم رهايي بخش. كه تو بخشنده ترين بخشندهها هستي.
( برگرفته دعاي بيستم، صحيفه سجاديه )