• وبلاگ : ياران عاشق
  • يادداشت : همسر و خواهر شهيد ............
  • نظرات : 3 خصوصي ، 34 عمومي
  • آموزش پیرایش مردانه اورجینال

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     <      1   2   3      >
     

    سلام عزيز ........ خيلي خوب بود....... بهترين اجرهاي دنيا و آخرت رو خدا نصيبتون كنه..... موفق باشيد....

    من مطلبي رو در مورد سكس غربي 2 رو نوشتم ..... مايل بودي بخونش و صادقانه نظرت رو بگو..... ممنون

    فرسود پاي خود را چشمم به راه دور
    تا حرف من پذيرد آخر كه : زندگي
    رنگ خيال بر رخ تصوير خواب بود
    دل را به رنج هجر سپردم ولي چه سود
    پايان شام شكوه ام
    صبح عتاب بود
    چشمم نخورد آب از اين عمر پرشكست
    اين خانه را تمامي پي روي آب بود
    پايم خليده خار بيابان
    جز با گلوي خشك نكوبيده ام به راه
    ليكن كسي ز راه مددكاري
    دستم اگر گرفت فريب سراب بود
    خوب زمانه رنگ دوامي به خود نديد
    كندي نهفته داشت شب رنج من به دل
    اما به كار روز نشاطم شتاب بود
    آبادي ام ملول شد از صحبت زوال
    بانگ سرور دردلم افسرد كز نخست
    تصوير جغد زيب تن اين خراب بود
    + شادي 

    سلام

    .......................................

    خيلي زيبا بود

    دلنشين نوشتين موفق باشيد

    موفق باشيد

    حق نگهدارتون باشه

    سلام

    واقعا تبريك ميگم وبلاگ خوبي و مفيدي داري

    خوشحال ميشم از وبلاگ من هم ديدن كنيد و در صورت تمايل با هم تبادل لينك داشته باشيم

    با تشكر مجيد زواري

    سلام

    مطلب زيبايي بود

    خيلي خوبه كه ياد شهدا رو هميشه تازه نگه مي داريد

    موفق باشيد

    و ممنون كه به من سر زدين

    التماس دعا

    چقدر قشنگ واقعا از وبلاگت لذت بردم راستش اولين بار كه از طرف بسيج به شلمچه رفته بودم را هيچوقت يادم نمي ره براي يك لحظه براي خودم تاسف خوردم كه چرا من آن زمان نبودم .حالا آنها رفتند و ما با همه اعمال بد و خوبمون مونديم و فقط اميدمون به آقاست تا زودتر ظهور كنه.

    سلام

    قبل از شهادت امپراطور، ايشان دفتري را در اختيار من گذاشتند که حاوي مطالب نانوشته بسياري است و ايشان خواستند تا هرچند روز يکبار يکي از اين مطالب را برايتان در سرزمين آبهاي هميشه آبي بخوانم و ضمنا اگر متني داشتيد ميتوانيد به آدرس من و يا سزار بفرستيد هر دو را ميخوانم و در سرزمين آبهاي هميشه آبي مينويسم و اين خواسته امپراطور شهيدمان است.حضور شما او را خوشحال و مرا براي انجام خواسته ايشان دلگرم ميکند.

    در ضمن وصيتنامه ايشان در روز پنجشنبه در سرزمين آبهاي هميشه آبي خوانده ميشودو اميدوارم که شما باز هم با آمدنتان مرا دلگرم کنيد.

    اکنون من خود پر از دردم امابا آمدن شما اين درد قابل تحمل تر خواهد بود.

    بهار رضازاده

    سلام خسته نباشيد

    ولادت امام رضا رو به شما تبريك مي گم

    خوشحال مي شم به من سر بزنيد و خوشحالتر از اينكه به هم لينك بديم.

    ممنون

    مجتبي محامد

    سلام اخوي ... وبلاگ قشنگي داريد. مطلبتون هم بود.

    التماس دعا

    بيا تا رنگ اقيانوس ابي است

    براي موجها ديوانه باشيم

    كنار هر گلي يك شمع سرخ است

    بيا به حرمتش پروانه باشيم

    يادمان باشد. . فردا سينه خالي کنم .. از کينه اين مردم خوب.؟ و سلامي بدهم. بر خورشيد .. عطر شب بو بدهم. ناز گل را بکشم. و نخندم ديگر. ؟ به ترک هاي دل هر گلدان؟؟ يادمان باشد فردا؟ به دل کوزهء اب . که بدان سنگ شکست. بستي از روي محبت بزنم. تا اگر اب در آن سينه پاکش ريزند.؟ ابرويش نرود.؟ يادمان باشد فردا.؟ جور ديگر باشم.؟ بد نگويم به هوا اب زمين. مهربان باشم با مردم شهر .. و فراموش کنم هر چه گذشت . دست در دست زمان بگذارم. و به لبخندي خوش / به نسيم از سر صدق. سلامي بدهم..؟ و بر انگشت نخي بر بندم. تا فراموش نگردد. فردا. زندگي شيرين است. زندگي بايد کرد..؟ ؟؟؟؟ اري.....سلام دوست خوبم منم اپم دوس داشتي بيا...

    هوالحي

    تو مي روي و غمت عاشقانه مي ماند

    کنارم اين دل پر از بهانه مي ماند

    دو برگ ياد غمين از بلوط چشمانت

    به باغ خاطره هايم شبانه مي ماند

    مرا به نام صدا کن زمان هجرت خويش

    همين صداست که در اين زمانه مي ماند


    تون صداي تو در هر سرود مي پيچد

    بلوغ نام تو در هر ترانه مي ماند

    خدايا چه دردآور است قصه کوچ

    پرنده مي رود و آشيانه مي ماند

    *****

    ديروز يكي از غم انگيزترين روزهاي زندگيمان بود ، يكي از روزهايي كه هرگز فراموشش نمي كنيم .

    ميدان بهارستان تهران از زيبايي گلهاي عاشقي كه برايش به ارمغان آورده بودند حقيقتا بهارستان شده بود . گلهايي كه آمده بودند تا با اشك چشم شستشو شوند تا آماده ديدار يار گردند .گلهايي كه هر كدام به تنهايي عطر دل انگيزشان گلستاني را بس است .

    زبان را ياراي سخن گفتن نبود هر چه را مي خواستي بداني در چشمهاي گريان مي خواندي . ديدگان اشكبار مادران ، قامت خميده پدران و دستان پر نياز كودكاني كه آغوش گرم پدر را طلب مي كردند خود گوياي همه چيز بود .

    امروز پرستوهايي را بدرقه كرديم كه آنگونه كه لايقشان بود به ديدار حق شتافتند و لقب شهيد را از پروردگارشان هديه گرفتند .

    بزرگ مردان عرصه رسانه ، فرزندان عزيز وطن شهد نوشين شهادت گوارايتان باد

    در ضمن وبلاگ خوبي داري.منتظر نوشته هاي بعديت هستم. بازم سر ميزنم.

    سلام

    روش شما همون روش درسته. شما كه اشتباه دوستتو ميبيني و تذكر مي دي.من بيشتر خطابم به اونا بود كه اشتباه رو وقتي از دوستشون سر ميزنه نميبينن. چون دوستشونو دربست قبول دارند.

    سلام.اي كاش ما هم بتوانيم پيروان راه حق آنان باشيم و بتوانيم ذره اي از شرمندگي آنان در آييم. خدايا مرگ ما را جز در شهادت قرار مده. زيبا بود. التماس دعا.
     <      1   2   3      >